سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

 مقدمه:
مظلومیت فاطمه زهرا و شهادت جانگداز او توسط قاتلینی همچون ابوبکر و عمر و . . در عالم اسلام امری است که از نور خورشید هم واضحتر است. با این وصف از کسی که نمی خواهد خورشید را نظاره کند و یا اصولا چشم دیدن خورشید را ندارد نباید انتظار داشت به چنین حقیقتی اعتراف کند. زیرا خداوند در قرآن درباره اینان فرموده است: ((لهم أعین لا یبصرون بها )) برای آنان چشم هست ولی نمی بینند.آری پروردگار ما از قدرت بینایی این افراد خبر داده است و دیگر نیازی نیست که ما اصرار بر دیدن و اعتراف اینها داشته باشیم. اما با گفتن حقیقت شاید بتوانیم دل سوخته مادرمان را شاد کنیم. و محبت خودمان را نسبت به او ثابت کنیم. پیشاپیش از در گاه مادر پهلو شکسته مان عذر خواهی می کنم اگر بیش از این نمی توانم در مسیر او قدم بردارم. از او دفاع کنم و مرهمی بر زخم او بگذارم.
1) تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه:
عده‌ای از بیعت سرپیچی کرده بودند و در نزد علی در خانه فاطمه‌ جمع شده بودند. پس ابوبکر عمر را به دنبال آنها فرستاد. و این هنگامی بود که حضرت علی و زبیر برای مشورت در امر خلافت نزد حضرت زهرا رفت و آمد می کردند عمربن خطاب با خبر شد و گفت:(( ای دختر رسول خدا! به خدا در نزد ما کسی محبوبتر از پدرت نیست و پس از او محبوبترین تویی! و به خدا قسم این امر مرا مانع نمی شود که اگر علی و زبیر نزد تو جمع شوند دستور دهم که خانه را با آنها به آتش بکشند. ))اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه بیرون رفت حضرت علی و زبیر به خانه برگشتند. پس فاطمه فرمود: (( می دانید که عمر نزد من آمد و به خدا قسم یاد کرده اگر شما ( بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید ) به خانه برگردید خانه را با شما آتش می زند؟؟ و به خدا سوگند که او به سوگندش عمل خواهد کرد.(1)
2) آمدن عمر با آتش به سوی خانه حضرت زهرا:
ابوبکر به علی پیام فرستاد تا با وی بیعت کند اما علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد. فاطمه ناگاه عمر را با مشعلی در خانه اش یافت. پس فرمود:(( یابن خطاب اتراک محرقا علی بابی؟! قال نعم. ))ترجمه: (( یابن خطاب! آیا من نظاره گر باشم و حال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش می کشی؟ عمر گفت: بلی . . . ))(2)

3) هجوم عمر و عده ای به در خانه حضرت زهرا:
اسامی تعدادی از افراد که به خانه فاطمه الزهرا (س) هجوم آوردند.(( عمربن خطاب، خالدبن ولید، عبدالرحمن بن عوف، ثابت ابن عمیس شماس، زیدن بن لبید، سلمة بن سالمة بن وقش، زیدبن ثابت، اسیربن حضیر))علمای اهل سنت نوشته اند:(( همه افراد داخل خانه بیرون آمدند مگر علی که گفت : من قسم خورده‌ام که در خانه بمانم تا قرآن را جمع‌آوری کنم. عمر قبول نکرد ولی اعتراض فاطمه باعث شد تا عمر برگردد. او برگشت و ابوبکر را تحریک کرد تا پیگیر مسئله باشد و او قنفذ غلام خود را چندین بار دنبال علی فرستاد ولی جواب منفی شنید. بالاخره عمر با جمعی از مردم به خانه فاطمه رفتند. تا فاطمه صدای آنها را شنید، ناله کرد. ای پدر، یا رسول الله، بعد از تو عمربن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه چگونه با ما رفتار می‌کنند. ))(3)
4) تذکر به عمر! و بی اعتنایی او در آتش زدن خانه:
عمر به خانه علی و فاطمه رسید و آنها را صدا زد اما آنها اعتنایی نکردند و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت : سوگند به خدایی که جان عمر در دست اوست یا بیرون می‌آیید و یا خانه را با اهلش به آتش می‌کشم.به عمر گفتند: یا اباحفص! فاطمه در این خانه است، حتی اگر فاطمه داخل خانه باشد؟ عمر جواب داد. (( اگر چه فاطمه باشد ))و نیزمقاتل ابن عطیه می‌نویسد : (( هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر وزیر بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه فرستاد و عمر بر خانه فاطمه هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد. ))(4)
5) گریه فاطمه و به زور بیرون کشیدن حضرت علی از خانه و تهدید او به قتل:
در روایات اهل سنت آمده است که:(( . . . تا آنکه ( عمر و اصحابش ) پشت درب خانه فاطمه جمع شدند و دق الباب کردند. پس چون مردم صدای فریاد و گریه فاطمه را شنیدند در حالی که گریه می کردند متفرق شدند لکن عمر و اصحابش همانجا ماندند پس علی را با زور از خانه خارج کرده و او را به طرف ابوبکر کشاندند پس به او گفتند بیعت کن! علی گفت: اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند: اگر بیعت نکنی به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را خواهیم زد؟! ))(5)
6)لگد عمر بر حضرت زهرا:
ابن ابی دارم که ذهبی وی را (( الامام الحافظ الفاضل . . کان موصوفا بالحفظ و المعرفه )) خوانده، نقل کرده است:(( ان عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن ))ترجمه: (( عمر لگدی بر حضرت زهرا زد تا محسن سقط گردید. ))و او این حدیث را مورد تقریر و تایید خود قرار داده است.(6)
7) شهادت حضرت محسن:
عبارات و احادیث مختلفی از علمای اهل سنت در این قسمت نقل شده که دو نمونه از آن ها را عینا نقل می کنیم و برای بقیه آدرس کتاب موردنظر را می نویسیم. قابل ذکر است که برخی از جاها (( علت شهادت حضرت محسن ضربه قتفذ و برخی از جاها ضربه عمر)) ذکر شده است:ابن شهرآشوب سروی نقل می کند:(( فرزندان فاطمه عبارتند از حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و همانا محسن که از ضربه قنفذ عدوی کشته شد. ))مسعودی در اثبات الوصیه می نویسد:(( . . آنان در هجوم به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشار دادند که محسن را سقط کرد. ))و نظام معتزلی معتقد است که بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت.(7)
8) غضب حضرت زهرا بر ابوبکر:
علمای اهل سنت نقل کرده اند که حضرت زهرا فرمودند:(( آنان ( ابوبکر و عمر ) جرمی مرتکب شدند که خدا خود بازخواستشان می کند و آنان را به حساب می کشد. ))(8)و از دیگر مطالبی که گواه خشم و غضب حضرت فاطمه بر ابوبکر و عمر و . . . می باشد خطبه ایشان در مسجد است که فرمودند:(( . . . ای پسر ابوقحافه ( ابوبکر ) آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم! عجب افترای بزرگی و چه بدعتی است که در دین می گذارید؟ . . . به زودی خواهید دید که هر خبری را جایگاهی و هر مظلومی را پناهی خواهد بود. ))(9


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/1/20:: 11:23 صبح     |     () نظر